چرا در کشور ما، مهندسی و هنر همواره با هم قهر هستند. مگر نه اینکه هیچ محصول مهندسی بدون آرایش هنری امکان جلوه و معرفی نمی یابد؟ حتی ادیسون بدون آرایش اختراعاتش نمی توانست آنرا به جهان معرفی کند! و آنسوی این پل، هنر، اغلب با ابزارهای دقیق مهندسی پیوند خورده است. آثار هنری با آن ابزارها خلق میشوند و به عرصه می رسند! سینما یکسره از ابزارهای مهندسی بهره مند میشود. حتی هنر بی واسطه ای مانند تئاتر امروزه با معماری فضا و مکان به هم گره خورده اند. پس چرا دوری گزینی میان مهندسان و هنرمندان این همه رواج دارد؟
این سکه دورو، که از سویی مهندسان را مخاطب قرار می دهد و از طرفی هنرمندان را به چالش می کشد اولین ایده ای بود که موسسان شرکت دوبال را متوجه این دوبالِ از هم دور افتاده ی هنر و مهندسی نمود. و برآن داشت که پیوند این دوبال در سر بپرورانند.
ورود یا به عبارتی پرواز با دوبال هنر و مهندسی، نیاز به هم آهنگی این دو حوزه داشت. هنرمند سواد احساسی را به کار می بندد و مهندس بر طبیعت ابزار و مواد مسلط میشود. تا به مرور زمان بتوان از این دو به مثابه مَرکبی راهوار بهره جست. هنرمند ذات انسانی را می نوازد و مهندس فرمولها را مطالعه میکند.
در ابتدا چیزی که پیش از همه برای موسسان شرکت دوبال جلب توجه می نمود حوزه VFX، یا جلوه های ویژه سینمایی بود. ابزارهایی که با آن می توان تصاویر را بصورت مجازی تولید کرد. براین اساس اولین گام موثر برای شرکت دوبال، تولید تصاویر دیجیتالی تعریف شد. ابزاری که با آن میتوان تصویر را واقعی تر از واقعیتِ آن به نمایش در آورد.